باز می خواهم تو را پیدا کنم
با تو شاید خویش را معنا کنم
من کیم؟ گر خودشناسی داشتم
کی ز خود بودن هراسی داشتم؟
های... ای آیینه معنا کن مرا
گم شدم در خویش ـ پیدا کن مرا
فرصتی ـ تا رود را پیدا کنم
قطره قطره خویش را دریا کنم
اهرمن دارد مجابم می کند
لای لایش گاه خوابم می کند
آه ... اگر این قطره ـ در شن گم شود
ظاهرم در چاه باطن گم شود
شیشه این دیو ـ در دست من است
همت اما ـ وای ... با اهریمن است
های ای آیینه تصویرم مکن
آنچه می خواهد "من" پیرم مکن
های ... ای آیینه حاشا کن مرا
گم کن و ـ آزاد پیدا کن مرا
با من دریایی من ـ موج باش
در حضیض من ـ هوای اوج باش
می توانی ـ می توانی ـ "آن" من
باز گردانی " من " انسان من
نظر دادن یادتون نره
ارسال توسط امید.پ
آخرین مطالب